امروز فرصتی تازه دارم
تا بیشتر ببخشم
تا بیشتر دوست بدارم
تا بیشتر دستی را به یاری بگیرم
تا بیشتر دلی را به دست آورم
تابیشتر قدر لحظه لحظه زندگی را بدانم
تابیشتر به خدا نزدیک شوم
سپاس خدایا تو را سپاس
به خاطر فرصتی که امروز در اختیارم گذاشتی
امروز فرصتی تازه دارم
تا بیشتر ببخشم
تا بیشتر دوست بدارم
تا بیشتر دستی را به یاری بگیرم
تا بیشتر دلی را به دست آورم
تابیشتر قدر لحظه لحظه زندگی را بدانم
تابیشتر به خدا نزدیک شوم
سپاس خدایا تو را سپاس
به خاطر فرصتی که امروز در اختیارم گذاشتی
قدم در راهی گذاشته ای و هدفت رسیدن است
نترس
با ترسهایت مبارزه کن
و به راهت ادامه بده تو حتما می رسی
با عجله نماز می خواند
دیگر نماز خواندن برایش شده بود عادت
آنقدر از آرامش فاصله گرفته بود که دلش به فریاد آمد
"اندکی آرامتر این همه عجله برای چیست؟
کمی وقت هم برای دلت بگذار
دلی که نیاز به همصحبت دارد"
حق با او بود.....
حرف حساب هم که جواب ندارد
یه چیزی یهویی نمیدونم از کجا و چطوری میخوره
رو انگشت پای راستم منم از درد به خودم می پیچم
کلا پیچ در پیچی شدیم ما:((
پیچهای پی در پی اولین پیچ به راست
پیچ به راست
پیچ به چپ
پیچهای پی در پی اولین پیچ به چپ
خب:اینم از آموزش امروز:))