رفیق خاموش

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «طنز» ثبت شده است

۱۷
بهمن

۱۳
بهمن

۱۱
بهمن

یه نفر میره سربازی,بعد از تموم شدن خدمتش برمی‌گرده خونه 


 سر راه داداشش رو می‌بینه با سر و وضع بهم ریخته


موهای بلند


ریشای بلند


میگه:چی شده؟؟؟؟؟


داداش مرده؟؟؟؟؟


داداشش میگه:نه


می‌گه:تورو خدا بگو بابا مرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


داداشش میگه:نه بابا,برو خونه می‌فهمی


می‌ره خونه می‌بینه باباشم نشسته با همون سرو وضع و اوضاع 


می‌گه:بابا چی شده؟


داداش مرده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


باباش میگه:نه داداش نمرده


اما تو رفتی سربازی واسه چی ریش تراش  رو بردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



۲۷
دی

خانومی  میگه شوهرمو فرستاده بودم سیب زمینی بخره 


تریلی شوهرمو زیر گرفت؛


بهش میگن خوب حالا میخوای چیکار کنی؟؟؟


میگه نمیدونم شاید ماکارونی درست کردم!!!


.

۲۱
دی



مسافری در فصل گرما به دهی رسید.چند بچه را دید که مشغول بازی هستند.


به یکی از آنها گفت:آقا پسر قدری آب برایم بیاور که بسیار تشنه‌ام.


پسر به طرف خانه دوید و لحظه‌ای بعد کاسه دوغی آورد و به مسافر داد.


مسافر که بسیار تشنه بود تمام دوغ را سر کشید

.پسرک گفت:اگر مایلید باز هم برایتان بیاورم.

مسافر گفت: اگر باعث زحمت نشود بسیار بجاست.

پسر گفت: چه زحمتی در دوغ موش افتاده بود و ما می‌خواستیم آنرا دور بریزیم.

مسافر با شنیدن این حرف بشدت ناراحت شدو کاسه دوغ را بر زمین زد و شکست.

پسرک مادر خود را صدا زد

 و گفت:این آقا ظرفی را که با آن به سگمان غذا می‌دادیم شکست!





منبع:ترقی