در جایی خوانده بودم که
زندگی کردن مثل دوچرخه سواریست آن هم در یک جاده ناهموار

اما خوبی اش به این است که خدا همراه من است و پشت سر من رکاب می زند
و هر وقت در زندگی احساس می کنم که دیگر نمی توانم ادامه دهم
خداوند با لبخند می گوید :
تو فقط رکاب بزن !
در جایی خوانده بودم که
زندگی کردن مثل دوچرخه سواریست آن هم در یک جاده ناهموار

اما خوبی اش به این است که خدا همراه من است و پشت سر من رکاب می زند
و هر وقت در زندگی احساس می کنم که دیگر نمی توانم ادامه دهم
خداوند با لبخند می گوید :
تو فقط رکاب بزن !

گاهی غمگینم, گاهی شاد و این یعنی زندگی
اگر در مقابل سختیها و غمها بایستم پیروزم
و اگر جا بزنم بازنده
ولی یادم باشد ناامید نشوم و دوباره آغاز کنم
زندگی یعنی از دیروز درس بگیرم و امروز درس پس بدهم
زندگی یعنی امروز تلاش کنم و از دیروز بزرگتر شوم

زندگی جیره مختصری است
مثل یک فنجان چای
و کنارش عشق است
مثل یک حبه قند
زندگی را با عشق نوش جان باید کرد
سهراب سپهری

آهسته آهسته بلند می شوم و راه می افتم و می روم
و در این رفتن بارها و بارها دست و بالم زخمی می شود
آبدیده می شوم و یاد می گیرم که از جاده های ناشناس
ازمقصد بی انتها و از نرسیدن نهراسم
![]()
تنفس شروع زندگیست
زیبایی هنر زندگیست
عشق جزیی از زندگیست
اما دوست خوب قلب زندگیست