به یک نتیجه ایی رسیدم...
این که تو زندگی بعضیا رو اونقدر بزرگ نکنم
چون وقتی ازم بزرگتر بشن کوچیکم میکنن
به یک نتیجه ایی رسیدم...
این که تو زندگی بعضیا رو اونقدر بزرگ نکنم
چون وقتی ازم بزرگتر بشن کوچیکم میکنن
فریاد می زنیم تا شنیده شویم
اما لحظه ایی سکوت نمیکنیم
تا بشنویم
صدایی را که آرامبخش قلبهاست ...
آقا طاها یک مسابقه گذاشته به نام بزنوشتهای ناطاهاعیانه
و از ما خواسته شرکت کنیم تا ضایع نشه:)
ماهم که مهربوووووون دلسوووووز فداکااااااار بچه ضایع نکن و اینا :)
همه کارو زندگی رو گذاشتیم کنار دست به کیبورد شدیم
و گفتیم ی چی بنویسیم دلشو شاد کنیم
بلکه بچه ذوق مرگ شه و از خوشی استعدادهای کشف نشدش کشف بشه :)
البته نباید ذوق مرگش کنما باید ی جوری بنویسم که حالش بد شه خیلی بد
به جای اینکه حالشو بد کنم ترجیح میدم از تخصصش بگم
خب حالا این آقا طاها کیه؟
ایشون متخصص دربزنویسی و همونطور که شواهد نشون میدِ متخصص
در مسخره بازی هم هست
و با همین اَچَرات و اَپَرات نویسی تونست محبوب قلوب بیانی ها بشه
کسی چه میدونه شاید در آینده ای نه چندان دور با همین اَچَرات و اَپَرات
محبوب قلوب غیر بیانی ها و کرات و سیارات مختلف هم بشه
و در پایان باید بگم بزنویس اعظم :)
جناب طاها میرویسی برات آرزوی موفقیت دارم :)
برای منِ خاموش این پست خیلی طولانی بود:)
برم که دیگه خیلی خستم شد
بعضی وقتا یه اتفاقاتی توی زندگی ما می افته که پخته میشیم
و دیگه اون خشت خام سابق نیستیم ..
و این خیلی خوبِ :)