رفیق خاموش

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کل کل» ثبت شده است

۱۴
اسفند

یه عالمه کار داشتم که برنامه ریزی کردم امروز انجام بدم ..


 یهو  منوگرفت.....


 پلکام سنگین شد.......


همه جا تیرو تار شد .....


 دیگه هر کاری کردم منو ول کنه ولم نکرد و به ناچار  سر بر بالین نهاده و تسلیم  او  شدیم.


 در ابتدا از دستش دلخور بودم که وسط این همه شلوغی وقت شناسی هم خوب چیزیا  ولی  بعد  از بیداری خیلی هم ازش ممنونم بدنم خیلی به این خواب نیاز داشت..


ایندفه اگه  خواب اومد سراغم  و منو گرفت  دیگه باهاش کل کل نمی کنم و مثل یه بچه حرف گوش کن  می گیرم می خوابم  چون  من وقت اونو  با کارام پر کردم ..